- سه پایه
- آن چه دارای سه عدد پایه باشد میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر روی آن نصب کنند، آلتی دارای دو پایه چوبی ثابت و یک پایه چوبی متحرک که تابلو نقاشی را روی آن گذاشته کار کنند. یا سه پایه تا شو. سه پایه ای است که برای مسافرت و استفاده از مناظر طبیعی و آسانی حمل و نقل از سه پایه تا شونده تشکیل شده
معنی سه پایه - جستجوی لغت در جدول جو
- سه پایه ((~. یِ یا یَ))
- آن چه که دارای سه عدد پایه باشد، میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه عدد پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند، دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر
- سه پایه
- هر چیز سه شاخه که هر سه شاخۀ آن مانند سه پا بر روی زمین قرار بگیرد و چیزی بالای آن بگذارند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هزار پا
آنچه که دارای نه پایه است، نه آسمان، منبر خطیبان
بی اساس
مبتنی بر، بر اساس، طبق، بر مبنای
ثلاثه
بی اصل و اساس
آلتی فلزی مرکب از چهار دیواره که بر آتش نهند و سیخهای کباب بر آن گردانند برای بریان کردن
هر چیز که دارای دو ساقه باشد، انسان
منسوب به سه لا دارای سه لا دارای سه لا. یا تخته سه لایی. تخته ای مرکب از سه لای رویین زیرین و میانین که جمعا یک تخته نسبتا نازک را تشکیل دهند و معمو لا در ساختن روکش میز صندلی پاراوان و غیره به کار میرود
ثلاثه غساله ستا سه دفعه
دارای سه شعبه: شمعدان سه شاخه
سه راه سه دورا: آمیغ (حقیقت) کیش (شریعت) و زهروی (طریقت) زبانزد سوفیانه ابعاد ثلاثه، حقیقت طریقت و شریعت
منسوب به سه تا سه عددی یا اجسام سه تایی. اجسامی که از سه عنصر ساخته شده باشند
پاره و جزئی از سی جز قرآن مجید
نادرست نویسی سد پایه سد ستون، هزار پایک آنچه که داری صد پایه یا پایه های زیادی باشد، هزارپا
دارای پایه و مقام پست
دارای سه لایه مثلاً تختۀ سه لایی
سی جزء قران که هر جزء را جداگانه جلد کرده باشند
تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله، برای مثال غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانۀ ایزد سه گانه ای گیرد (نزاری - مجمع الفرس - ۱۶۲۶)
ماه پاره، زیباروی، خوشگل
((س لُ))
فرهنگ فارسی معین
منسوب به سه لا، دارای سه لا
تخته سه لایی: تخته ای مرکب از سه لای رویین، زیرین و میانین که جمعاً یک تخته نسبتاً نازک را تشکیل دهند و معمولاً در ساختن روکش میز، صندلی، پاراوان و غیره به کار می رود
تخته سه لایی: تخته ای مرکب از سه لای رویین، زیرین و میانین که جمعاً یک تخته نسبتاً نازک را تشکیل دهند و معمولاً در ساختن روکش میز، صندلی، پاراوان و غیره به کار می رود
گیاهی که گل های نر و مادۀ آن جدا از هم ولی بر روی یک پایه قرار گرفته باشد
بی اصل، بی اساس
یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است حاکی از ناله های فراق و شکایت از جور معشوق. فواصل درجات گام آنرا در صورتی که با پرده متغیر مخالف آن دستگاه در نظر بگیریم (درجه پنجم گامش را ربع پرده زیر کنیم) دارای دو دانگ مساوی است و چون تناسب فواصل درجاتش با درجات گام چهارگاه با تقریبی مساویست. لذا اغلب گوشه ها و تکه های معروف چهار گاه در سه گاه نواخته میشوند و آن عبارت است از: زابل حصار مخالف مغلوب مویه. گوشه و تکه هایی که مخصوص سه گاه است عبارتند از: شاه ختایی جغتایی تخت طاقدیس (صبا)
میدانی که ملتقای سه جاده باشد جایی که از آن سه راه منشعب شود، آلتی که چوبه ای عمودی و چوبی از جهت افقی دارد و حیوانی را به آن می بندند تا ماشین و بعض وسایل نقلیه را حرکت دهد
خطی چند که قمار بازان به جهت قمار بازی بر زمین کشند
از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
کسی که با دیگری در یک درجه و پایه باشد، دو نفر که دارای شغل و مقام نظیر هم باشند
زمینی که در پایین کوه واقع است دامنه: بروستای گرگان دیهی است در کوهپایه، ناحیه کوهستانی، جمع (غلط) کوهپایجات
کسی که از حیث مقام و رتبه با دیگری مساوی باشد